معنی ابو قراضه

حل جدول

ابو قراضه

کنایه از وسیله نقلیه بسیار فرسوده


قراضه

اسقاطی

فرهنگ معین

قراضه

براده های فلز که هنگام تراشیدن می ریزد، هرچیزی که از شکل درآمده و خراب شده باشد. [خوانش: (قُ ض) [ع. قراضه] (اِ.)]


ابو

(اَ) [ع.] (از اسماء سته) (اِ.) اب، پدر. ضح - در عربی در حالت رفعی این کلمه را به صورت «ابو» و در حالت نصبی «ابا» و در حالت جری «ابی » گویند و غالباً در آغاز کنیه مردان درآید مانند «ابن » و گاه در آغاز بعضی اسم های جنس. فارسی زبانان رعایت حالت های

لغت نامه دهخدا

ابو

ابو. [اُب ْوْ] (ع ص، اِ) ج ِ ابواء: عَنْزٌ اُبْوٌ.

ابو. [اَب ْوْ] (ع مص) پدر شدن. پدر گردیدن کسی را. پدری کردن کسی را. کار پدران بجای آوردن او را. پدری. || پروردن. غذا دادن. خوردنی دادن.

ابو. [اَ] (ع اِ) اَب (در حالت رفعی). این کلمه غالباً در اول کنیت های مردان درآید مانند ابن.و بعض اسماء اجناس نیز مبدوّ بدین کلمه باشند. و دراستعمال عرب، این لفظ را در حال نصب ابا و در حال جرّ ابی آرند. و فارسی زبانان در ضرورت شعر و در غیر ضرورت نیز همزه ٔ مفتوحه را گاهی ساقط کرده و بوتراب وبوالحسن و غیر آن گویند. و باز در نظم و نثر هرجا خواهند، چون پس از ابو الف و لام باشد همزه ٔ مفتوحه و واو هر دو را سقط کنند و بلقاسم و بلحرث و جز آن نویسند و نیز در فارسی همزه ٔ اول را گاه بیفکنند چون بایزید و باموسی: و حرب صفین و حدیث حکمین و سلیم دلی باموسی اشعری و فریب عمروبن العاص. (تاریخ سیستان).

فرهنگ عمید

ابو

پدر،
بر سر کنیه‌های مردان درمی‌آید و به‌معنی پدر است: ابوالحسن، ابوالقاسم،
بر سر صفت درمی‌آید: ابوالفضائل، ابوالمفاخر. δ گاهی مخفف و بدون همزه استعمال می‌شود: بوعلی، بوالقاسم، بوتراب، بوالحسن. در فارسی «با» نیز می‌گویند: بایزید. در دستور زبان عربی لفظ اب در حالت رفع به‌صورت «ابو» و در حالت نصب به‌صورت «ابا» و در حالت جر به‌صورت «ابی» درمی‌آید: ابوبکربن ابی‌قحافه، اباعبداللّه،


قراضه

[عامیانه] ویژگی هر چیر مستعمل و از کار افتاده،
(اسم) زر و سیم و پول اندک،
هر چیز فلزی شکسته و خرده‌ریزه،
(اسم) ریزههای فلز که هنگام بریدن یا تراشیدن آن می‌ریزد،

فرهنگ فارسی هوشیار

قراضه

ریزه های زر وسیم و جز آن که وقت تراشیدن برافتد

واژه پیشنهادی

قراضه

لکنته

مستعمل

فرهنگ واژه‌های فارسی سره

قراضه

لت پاره

مترادف و متضاد زبان فارسی

قراضه

ریزه، اسقاط، فکسنی

فارسی به عربی

قراضه

نفایه

معادل ابجد

ابو قراضه

1115

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری